Voices

Climate Change at the cost of my life

تغییر اقلیم به قیمت زندگی من

آیا کسی به این موضوع اهمیت می دهد؟

نوشته شده توسط: احمد نثار 


 

افغانستان، خانه ۴۰ میلیون جمعیت، با چالش های بزرگ دهشت افگنی، بی ثباتی سیاسی، و بی سوادی مواجه است. علاوه بر این، افغان‌ها قرار است از یک چالش بزرگ دیگری استقبال کنند - تغییر اقلیم! در طول ۳ دهه گذشته، دما به طور قابل توجهی افزایش یافته است (۱.۲ درجه سانتیگراد)، خشکسالی دو برابر شده و بیش از ۱۴ درصد از کل مساحت یخچال های طبیعی از بین رفته است. در غیاب اقدامات پیشگیرانه، پیش‌بینی‌های آتی نشان می‌دهد که بارش برف در ارتفاعات مرکزی کاهش می‌یابد که به طور بالقوه منجر به کاهش جریان تابستانی در حوضه رودخانه‌های هیرمند و شمال می‌شود، در حالی که بارندگی بهاری در بیشتر نقاط کشور کاهش می‌یابد. علاوه بر این، پیش‌بینی می‌شود که در بخش‌های کوچک جنوب و غرب، افزایش ۵ درصدی در «رویدادهای بارش شدید» وجود داشته باشد که می‌تواند منجر به سیل‌های ناگهانی شود. 

 

تداوم زباله های بیش از حد، فعالیت های صنعتی و عدم آگاهی در مورد تغییرات اقلیمی ساکنان را با بیماری هایی که قبلا وجود نداشت مواجه می کند. گفته میشود ریشه های تغییر آب و هوا فقر است که با فقدان پالیسی ها و سرمایه گذاری ادغام شده است. از آنجایی که دولت بر روی حل معضلات سیاسی متمرکز است، هیچ توجهی به فجایع ناشی از تغییرات اقلیمی نمی شود. 

 

سلامتی روانی ما؟

 

در جریان تحقیق من برای یک فلم مستند در مورد تشدید آب و هوا در افغانستان، یک موضوع قابل ذکر دریافت شد. هرکسی که تحت تاثیر بارهای ناشی از اقلیم قرار گرفته بود، در پهلوی موضوعات دیگر از سوء مدیریت عاطفی، دوره‌های افسردگی و بی‌حالی حکایت کردند. ریشه هایی که تغییرات اقلیمی برای ناخوش ساختن ذهن ما میدواند، یک معمای پیچیده است که بر عوامل متعددی می چرخد و در صورت بی توجهی، می تواند ما را به کام مرگ رساند. در این اصل، تجربیات گذشته ما نشان می‌دهد که آلودگی های آب و هوا استرس‌های ذهنی ما را تقویت می‌کنند، و درک حادثات تحمل شده توسط بسیاری از افراد را امکان پذیر میسازد.

 

 تجربه تاسف بار ارشاد نقشبندی، یک فعال مدنی در عرصه تغییرات اقلیمی ساکن مزار، اضرار تغییرات آب و هوا و بیماری های روانی ناشی از آن را تایید می کند. اضطراب پیشین ارشاد با سبک زندگی زیان آور «روستایی» ساکنان - که باعث تخریب آب و هوا میشود - و بی توجهی مردم نسبت به آرزوهای او برای بهبود وضعیت اقلیمی عمیق تر شد. من از بی توجهی دولت نسبت به این موضوع خسته شده بودم و حصه زیاد معاشم را صرف تبدیل رویاهایم به واقعیت کردم. ما هیچ منبع مالی نداشتیم زیرا نهادهای دولتی از سازمان هایی حمایت می کردند که ارتباط نزدیکی با آنها می داشتند. با وجود سرمایه گذاری های که از پول شخصی خود کردم، رویاهای خود را به حقیقت تبدیل کرده نتوانستم زیرا کسی به حرف من گوش نمیداد. 

ارشاد گفت: «با در نظر گرفتن این شکست، با خوردن دوا قصد کردم خودکشی کنم، اما متاسفانه موفق نشدم». این عمل او نه تنها روح و روان او را تخریب کرده بلکه ضرر های مالی بیشتری را نیز بر او اضافه کرده است. 

 

مزاحم ما نشوید٬ این خیال را از فکرتان بکشید!

 

جای تعجب نیست که تخریب کنندگان واقعی اقلیم مانند شرکت های صنعتی درخواست ما را برای پاسخگویی رد می کنند. یک حق طلبی معقول برای آنها٬ آزادی است که از دولت گرفته اند که به آنها اجازه می دهد محیط زیست را با فعالیت های نامنظم و بررس نشده بیش از حد آلوده کنند. نیازی به گفتن نیست که مسئولین هزینه لازم برای یکپارچه سازی سیستم ها و تطبیق سیاست های پاسخگو برای حل این مشکل را ندارند٬ بنا تاثیرات سو این فاجعه را باید فقط مردم متحمل شوند. جنگ های داخلی بی پایان، فساد و فقدان دانش و ظرفیت، این کشور جنگ‌زده را از اجرای اقدامات پیشگیرانه برای تغییرات اقلیمی باز داشته است. وقتی از یک متخصص آب و هوا از NEPA در مورد استراتژی های آنها برای کاهش آسیب های مرتبط با آب و هوا پرسیدم، او پاسخ داد، "چگونه می توانیم استفاده از پلاستیک و چوب را ممنوع کنیم، در حالی که هیچ جایگزینی مانند برق پایدار برای رفع نیازهای مردم نداریم؟

 

چرا من ضرر میبینم در حالی که هیچ نقشی در آن نداشتم؟

 

همه ساکنان به شکل مساویانه با درنظرداشت ثروت و جنسیت ایشان تحت تاثیر تغییرات اقلیمی قرار نمی گیرند. زنان، به‌ویژه با درآمد پایین، پیامدهای وضعیت روحی ضعیف شوهران کشاورز خود را از طریق افزایش خشونت خانگی، کار های زیاد در خانه و در مزارع متحمل می‌شوند که به نوبه خود باعث افزایش سطح اضطراب در زنان می‌شود.

 

شیما، یک زن دهقان، با خانواده اش در روستا زندگی می کند و تنها منبع درآمد آنها مزرعه شان است. او علاوه بر اینکه به دلیل فجایع اقلیمی مجبور به ازدواج در سن کودکی شد، اکنون مسئولیت فراهم نمودن ضروریات فرزندانش را نیز بر عهده دارد. «یک اسب شاید به اندازه من کار نکند. آوردن آب، انجام کارهای خانه و کشت محصولات تمام توانم را می گیرد. دخترم با نفس تنگی زندگی می کند و در زمستان به سختی می تواند نفس بکشد زیرا دود در هر گوشه ای موج می زند، اما من از فقر زیاد نمی توانم برایش دوا بخرم. شیما می گوید یا شوهرم مرا از ظلم زیاد خواهد کشت یا از غم خواهد مُردم. 

 

بدبختی آنها در اینجا ختم نمی شود زیرا سرنوشت شیما ممکن است به دخترش نیز میراث باند. شیما برای گریختن از خشکسالی که در منطقه شان آمده بود، از یکی از اقاربش پول قرض کرد که یا باید آن را نقدا پس می‌داد یا به جای آن دختر ۱۴ ساله‌اش را به عنوان عروس می‌فروخت. بر اساس سیستم مردسالاری در افغانستان، مردان در خانه کنترل کامل را برای تصمیم گیری در مورد زندگی زنان اعمال می کنند. در این حال، شوهر شیما کسی بود که دست او را به یک بیگانه ثروتمند داد. 

 

با خشکسالی مداوم، شیما و دخترش هر دو به شدت کار می کنند تا زندگی از دست رفته خود را به قیمت تعلیم رحیمه (دخترش) به دست آورند  «زندگی بی هدف به نظر می رسد. بعضا آرزو می کنم به زندگی ام پایان دهم، زیرا به هر حال با شخصی که دو برابر سن خودم است ازدواج خواهم کرد.

 

رحیمه دختر شیما که با افسردگی زندگی می‌کند، می‌گوید: «وقتی همه می‌خوابند، گریه می‌کنم و از خداوند متعال خوشی می‌خواهم مثل دیگران».

 

 هنجارهای فرهنگی، تقسیم‌بندی‌ها بر اساس طبقات اجتماعی و جنسیتی با اضافه شدن خشمهای اقلیمی تا حدی رسیده است که کودکان مهاجر در صنوف درسی  به عنوان «دهقان های دهاتی» شناخته می‌شوند. این چرخه به محیط‌های کاری نیز گسترش می‌یابد، تا جایی که روستایی ها به عنوان «ناشایسته» برای تصدی پست‌های بالاتر در نظر گرفته می‌شوند. در حالی که همچون محیط ها با کمبود خدمات روانی مواجه است، پیامدهای همچون حادثات بر سلامتی روانی آنها ممکن است فراتر از ناامیدی باشد.

 

نیاز به آوردن تغییرات لازم: 

 

اگر برای یک لحظه فکر کنیم، چگونه می توانیم یک نیاز اجتناب ناپذیر را که بر همه جنبه های زندگی ما تاثیر می گذارد، نادیده بگیریم؟ صحت روانی منحصراً در محیط‌های صحی همچون کلینیک ها تأکید می‌شود، در حالی که دامنه تأثیر آن به ابعاد و اماکن مختلف میچرخد، که اغلب ممکن است نیاز به کمک حرفه‌ای نداشته باشد. جدا از این، کمک های بشردوستانه که برای مبارزه با تغییرات آب و هوایی اختصاص داده میشوند٬ به ندرت بالای نوآوری های فنی برای جلوگیری از فجایای آینده و یا یادگیری متقابل از حوادث گذشته سرمایه گذاری می کند.  

 

اغلب، کشورهای با درآمد کم یا متوسط منابع مالی و نیروی کار لازم برای ترکیب برنامه های پیشگیرانه برای فجایع اقلیمی را ندارند و اتکای شدید به کمک های خارجی٬ آنها را از ایجاد راه های حل نوین باز می دارد. از سوی دیگر، عدم شرکت آنها در طراحی و تخصیص این سرمایه‌گذاری‌ها، میراث فرهنگی حفظ شده و دانش مرتبط به این جوامع را از بین می‌برد و از طرف دیگر ارائه کمک یکباره٬ چرخه ناامنی غذایی و استرس را بیشتر می کند زیرا راهی پایدار برای حل مشکل نیست. اگر کمک های میلیارد دالری برای توسعه اقدامات پیشگیرانه تخصیص داده می شد، می توانست کارها و راهکارهای پایدار ایجاد کند و به نوبه خود اثرات تغییرات آب و هوایی بر سلامت روان را کمتر بسازد.


 

از این پس، نهادها باید با استفاده از یک لنز متقاطع بر تأثیرات پریشانی اقلیمی و روانی تأکید کنند و به ترتیب روی خواسته‌های مردم سرمایه‌گذاری کنند. این امر فراهم نمودن خدمات روانی برای فعالان و افراد آسیب پذیر به تغییرات اقلیمی را از طریق راضی ساختن ارائه دهندگان حمایت (داکتران، و غیره)، تصمیم گیرندگان (سیاسیون٬ و غیره) و متحدان آنها ممکن است. به همین ترتیب، ممنوعیت واردات و استفاده از وسایل نقلیه با پرزه جات کهنه باید تصویب شود تا از آلودگی جلوگیری شود و زندگی برای خانواده هایی که هزاران افغانی برای درمان افراد مریض خود در زمستان هزینه می کنند، سهل گردد. یک رویکرد وسیع دیگر  تدریس حساسیت «صحت روانی و ربط آن به تغییرات اقلیمی»، از جمله به کارکنان است. این راهکار خاصا برای استقبال از کودکان مهاجر، عاما برای ترویج رویه مسالمت آمیز بین شاگردان و جلوگیری از آسیب بیشتر به روان ایشان می تواند موثر تمام شود. نکته کلیدی این است که مستقیماً کسانی که از نظر روحی و معنوی تحت تأثیر تغییرات آب و هوایی قرار گرفته اند در تمام مراحل فرآیند تصمیم گیری مشارکت کنند تا نیازهای ایشان به بهترین شکل برآورده شود.

 

«صدای ما مدت‌هاست که به گوش‌ ناشنوا گرفته شده است که ما را از نظر روحی و جسمی خسته ساخته است. اما هرچه بیشتر تحمل کنیم، بی توجهی مردم هم زیادتر خواهد شد، بنابراین بیایید در برابر چرخه بی عدالتی که به طور نامتناسبی علیه ما توطئه می کند استاده شویم.» - احمد نثار.

























 

منابع:

 

جمعیت افغانستان (زنده)». ورلدومتر، https://www.worldometers.info/world-population/afghanistan-population/.

 

"بحران تغییرات آب و هوایی در افغانستان: فاجعه بدتر می شود - چه امیدی برای اقدام وجود دارد؟" شبکه تحلیلگران افغانستان - انگلیسی، ۲۸ ژوئن ۲۰۲۲، 

https://www.afghanistan-analysts.org/en/reports/economy-development-environment/the-climate-change-crisis-in-afghanistan-the-catastrophe-worsens-what-hope-for-action/

 

تغییر آب و هوا را به چالش های افغانستان اضافه کنید. www.youtube.com،  مه ۱۸ ۲۰۲۲، 

www.youtube.com/watch?v=PWsqe5FEVn . بازدید در ۲۱ آگوست ۲۰۲۲